عشق و نفرت...

ساخت وبلاگ

 

علت هاي افسردگي

       براي‌ بيماري‌ افسردگي‌ واقعي‌ هيچ‌ علت‌ يگانه‌ و روشني‌ نمي‌توان‌ متصور بودبعضي‌ از عوامل‌ زيست‌شناختي‌ مثل‌ بيماري‌هاي‌ جسمي‌، اختلالات‌هورموني‌، يا بعضي‌ داروها مي‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند.

عوامل‌ اجتماعي‌ و رواني‌ نيز مي‌توانند نقش‌ داشته‌ باشند

اختلالات‌ ارثي‌ نيز مي‌توانند مؤثر باشند.

بروز اين‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ با تعداد وقايع‌ ناراحت‌کننده‌ زندگي‌ فرد ارتباط‌ داشته‌ باشد.

 مکانيسم هاي دقيق ابتلا به افسردگي هنوز کشف نشده اند. با وجود اين چند عامل زيست شيميايي و رواني اجتماعي شناخته شده اند که باعث افسردگي مي شوند. ساختار زيست شيميايي و ژنتيکي بعضي از مردان و زنان چنان است که در محيط هاي داراي عوامل محيطي و اجتماعي يکسان ، آسيب پذيري بيشتر نسبت به افسردگي نشان مي دهند.

 علت هاي روان شناختي افسردگي گوناگون اند. استرس آغازگر افسردگي است. استرس هاي موجد افسردگي، رويدادهاي بزرگ ناخواسته زندگي اند؛ مثل مرگ يک عزيز، نه رويدادهاي جزيي مثل ترافيک شلوغ سرشب در شهر که همواره با آن روبرو هستيم.

 استرس هاي زندگي را بر اساس شدت تاثير درجه بندي کرده اند. مقياس 37درجه اي Holmes , Rahe مرگ همسر را 100، طلاق را  75 ،  بيماري شخصي را 53 ، ازدواج را 50 ، آبستني را 39 ، تغيير مسئوليت کار را 29 ، موفقيت چشمگير را 28 ، تغيير اوضاع زندگي را 25 ، مشکل  داشتن با کارفرما را 23 ، تغيير فعاليت اجتماعي را 18 ارزيابي کرده است.

 چنان که در اين مقياس ديده مي شود استرس هاي خوشايند هم مي توانند از عوامل افسردگي باشند. ازدواج و آشتي بعد از جدايي، تنها عوامل استرس زا نيستند بلکه کسب موفقيت چشمگير، با آن که بسيار خوشايند است، استرس زا است.

 روان شناسان بر اين باورند که در نبود حمايت اجتماعي يا دوستان، گرايش به افسردگي تشديد مي شود؛ به سخن ديگر وجود دوستان متعدد ، فرد را از ابتلاي به افسردگي حفظ مي کند.

 

بعضي از پژوهشگران بر اين باورند که نشانگاهي به نام " اختلال افسرده ساز شخصيت" وجود دارد  که افراد مبتلا به آن همواره نسبت به خود و ديگران بدبين اند؛ جهان به نظر آنها بي رحم و بي پشتيبان است و خود بي ارزش اند و آينده نوميد کننده است. به خاطر داشتن اين ديد منفي به زندگي، مستعد ابتلاي به افسردگي اند.

 علت هاي افسردگي سالخوردگان بسيارند. تعدادي از بيماري هاي وابسته به سالخوردگي و دارو و درمان آنها، مثل داروهاي ضد فشار خون يا تسکين درد مفاصل، آغازگر افسردگي اند يا باعث تغييرخلق و خوي مي شوند.

 بسياري از استرس هاي بزرگ که به افسردگي مي انجامند غالباً در سالخوردگي رخ مي دهند: مانند بيماري هاي مزمن و ناتواني هاي جسمي، گرفتاري هاي مالي، تغيير شيوه زندگي و بي هدفي در زندگي. گاهي مرداني که در سراسر عمرخود فعاليت بسيار داشته اند در نتيجه ي ناتواني در تطبيق خود با زندگي بازنشستگي دچار افسردگي مي شوند. نکته جالب درباره افسردگي اين است که دختران به دلايل بسيار که با مقام زنان و وضع اجتماعي آنها در جامعه ما ارتباط دارد، نسبت به افسردگي آسيب پذيرترند. بعضي از بررسي ها نشان داده اند ، در حالي که پسران از تغيير اوضاع بدني خود در سن بلوغ خرسند مي شوند، دختران غالباً از تغييرات جديدي که در بدن آنها رخ مي دهد دچار ناآرامي مي گردند. بر سر اين که دختران کمرو و خجالتي مستعد ابتلاي به افسردگي اند، اختلاف نظر وجود دارد. ولي اگر والدين آنها از نظر باليني افسرده باشند، اگر به عواطف آنها توجهي نشود و اگر به درستي تربيت نشوند، احتمال ابتلاي آنها به افسردگي زياد مي شود.

 عوامل تشديد کننده بيماري

عصبانيت‌ يا احساس‌ ديگري‌ که‌ فرو خورده‌ شده‌ باشد.

داشتن‌ شخصيتي‌ وسواسي‌، منظم‌ و جدي‌، تکامل‌گرا، يا شديداً وابسته‌ سابقه خانوادگي افسردگي

‌ وابستگي به الکل

شکست‌ در کار، ازدواج‌، يا روابط‌ با ديگران

مرگ‌ يا فقدان‌ يکي‌ از عزيزان

از دست‌ دادن‌ يک‌ چيز مهم‌ (شغل‌، خانه‌، سرمايه‌(

تغيير شغل‌ يا نقل‌ مکان‌ به‌ يک‌

انجام‌ بعضي‌ از اعمال‌ جراحي‌ مثل‌ برداشتن‌ پستان‌ به‌ علت‌ سرطان

وجود يک‌ بيماري‌ يا معلوليت‌ عمده‌



گذر از يک‌ مرحله‌ از زندگي‌ به‌ مرحله‌اي‌ ديگر، مثلاً يائسگي‌ يا بازنشستگي‌

استفاده‌ از بعضي‌ از داروها مثل‌ رزرپين‌، داروهاي‌ مسدودکننده‌ بتا آدرنرژيک‌، يا بنزوديازپين‌ها 
محروميت‌ از داروها و مواد محرک‌ مثل‌ کوکائين ‌، آمفتامين‌ها، ياکافئين‌

بعضي‌ از بيماري‌ها مثل‌ ديابت‌، سرطان‌ لوزالمعده ‌، و اختلالات‌ هورموني‌

 افسردگي پس از وضع حمل

         افسردگي پس از وضع حمل (که به اختصار به آن PND مي گويند) نوعي افسردگي است که پس از تولد نوزاد رخ مي دهد. اين افسردگي ممکن است در طول دوره حاملگي شروع شود، ولي اگر بعد از زايمان هم ادامه يابد به آن افسردگي پس از وضع حمل مي گويند. افسردگي پس از وضع حمل بسيار معمول است و چيزي بين ده تا پانزده زن از هر صد زني که وضع حمل مي کنند اين وضعيت را تجربه مي کنند. رقم واقعي ممکن است از همين هم بيشتر باشد چه اينکه زنان زيادي که از اين وضعيت رنج مي برند اما نه تقاضاي کمک مي کنند و نه اينکه درباره احساساتشان با کسي صحبت مي کنند.

درمان‌ افسردگي

در صورتي‌ که‌ علايم‌ خفيف‌ تا متوسط‌ باشند، روش‌هاي‌ به‌ عهده‌ گرفتن‌ مراقبت‌ از خود را در پيش‌ گيريد:

- با دوستان‌ و خانواده‌ صحبت‌ کنيد.

به‌ طور منظم‌ ورزش‌ کنيد.

- يک‌ رژيم‌ غذايي‌ متعادل‌ و کم‌چرب‌ داشته‌ باشيد

- کارهاي‌ عادي‌ زندگي‌ خود را ادامه‌ دهيد.

- فيلم‌هاي‌ خنده‌دار و شاد ببينيد.

- در صورت‌ امکان‌ به‌ تعطيلات‌ برويد.

- احساسات‌ خود را در يک‌ دفتر خاطرات‌ روزانه‌ بنويسيد.

- سعي‌ کنيد مشکلات‌ در روابط‌ با ديگران‌ را حل‌ کنيد (البته‌ بهتر است‌ که‌ در اين‌ زمان‌ تصميمات‌ عمده‌ نگيريد(
- تا حدي‌ که‌ مي‌توانيد فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري خود را حفظ‌ کنيد

عشق و نفرت......
ما را در سایت عشق و نفرت... دنبال می کنید

برچسب : "علت هاي"افسردگي", نویسنده : گلشیفته mahgol بازدید : 284 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 6:23

عشق و نفرت......
ما را در سایت عشق و نفرت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گلشیفته mahgol بازدید : 281 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 6:21

دیگر ناراحت نیستم ،

    دلم تنگ نیست ،

          تنها نیستم ...

            [کسی چه میداند ]

              شاید دعاهام مستجاب شده ؛

                     و راضی به رضای خدا شده ام ...

عشق و نفرت......
ما را در سایت عشق و نفرت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گلشیفته mahgol بازدید : 310 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 6:07

 


 

مرد، در را به صورتشان كوبيد و داد زد:

ـ از اينجا تكون نمي خورم. بيست و پنج ساله با سگام اينجا زندگي مي كنم.

مأموران شهرداري گفتند: بايد اين خونه رو تخليه كني.

گفت: من اين همه سگ را كجا ببرم؟ ببين اكثرشان هم آبستن هستند اگه ممكنه موزه را توي يه خيابون ديگه بنا كنين.

گفتند: اين تصميمو سناتورها گرفته ان نمي شه عوضش كرد.

و خانه اش را كوبيدند.

يك سال بعد، سگ ها تمام خانه هاي شهر را فتح كرده بودند…

 این داستان را از کتاب "فرشته ها" یم انتخاب کردم

در اداره پليس

افسرنگهبان پرسيد:

ـ اسمتون چيه؟

مرد نتوانست جوابي بدهد، مغزش آنطور كه بايد، كار نمي كرد.

افسرنگهبان پرسيد!

ـ كجا زندگي مي كني!

رنگ آبي تمام ذهن مرد را فرا گرفت. بلافاصله جواب داد:

ـ دريا! من روي دريا زندگي مي كنم.

افسر نگهبان با نيشخند كنايه زد:

ـ لابد پري دريايي برايت غذا دُرُس مي كنه!

مرد به فكر فرو رفت و بعد گفت:

ـ اگه اينكارو بكنه خيلي عالي مي شه!

افسرنگهبان عصباني شد و دستور داد او را به هلفدوني بيندازند تا عقلش سر جايش بيايد، اما مرد نه تنها تغييري در موضع خود نداد، بلكه روي آن پافشاري هم كرد. فرداي آن روز قسم خورد كه پرنده اي بي گناه است و او را بدون دليل در قفس انداختند. در اداره پليس هيچ كس او را نمي شناخت، او شاعر معروف شهر بود كه دچار فراموشي شده بود.

 

عشق و نفرت......
ما را در سایت عشق و نفرت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گلشیفته mahgol بازدید : 293 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 5:48

 

تصادف



 

تصادف


من داشتم این جا می آمدم که تصادف کردم . ناگهان یک ماشین آمد و مرا زیر گرفت ....
وقتی می خواستم از عرض خیابان رد شوم،

این اتفاق افتاد ...
جنازه ام را گوشه ی خیابان در برف رها کردم و آمدم

اما کاش نمی آمدم...

نه مرا
می بینی و نه صدایم را می شنوی ...

کاش نمی آمدم...

من داشتم به دیدن تو می آمدم که مردم.....


 

عشق و نفرت......
ما را در سایت عشق و نفرت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : گلشیفته mahgol بازدید : 374 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت: 5:23